اگر در طلب آنچه برای تو ضمانت شده است حریص هستی، پس حریص باش بر ادای آنچه بر تو واجب شده است.
شرح حدیث: روایت از امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه منقول است که حضرت فرمودند کوشش تو نسبت به طلبکاریهایت و بدهکاریهایت مساوی باشد. فرض کنید شما، هم از کسی طلب دارید و هم به فرد دیگری بدهکارید. چه مقدار در فکرت هست؟
تلاش میکنی و میروی دنبالش و به او مراجعه میکنی؟ میگویی آقا! طلب ما را بده! به همان مقدار هم نسبت به بدهکاریهایت تلاش کن. برو دنبال بدهکارت، بدهیاش را به او بده. یا به او زنگ بزن: فلانی! بیا این بدهکاری را که من به تو دارم بگیر. خیلی سطحش را آوردم پایین. لااقل بهطور مساوی باشد. آدم باانصاف که هم طلب دارد و هم بدهی دارد، در کوششکردن نسبت بهگرفتن طلب، چقدر کوشش میکند؟
به همان مقدار هم کوشش کند در اداکردن بدهیاش. چقدر تلاش میکنی راجع به گرفتن طلبت؟ به همان مقدار هم تلاش کن برای اداکردن بدهیات. در این روایت حضرت میفرماید: «اِنْ کُنْتَ حَریصاً عَلی طَلَبِ الْمَضْموُنِ لَکَ» از نظر لغوی اینجا «حرص» به معنای کوشش است. اگر بنا بر این است که تو کوششکننده باشی نسبت به گرفتن آن روزیای که ضمانت هم شده برای تو [ برای ادای آنچه بر تو واجب شده هم کوشش کن].
آخر آدم اینطور است. طلبهایش 2جور است. یک طلبهایی هست که میسوزد، سوختی دارد و یک طلبهایی که نمیسوزد و سوختی ندارد؛ 100درصد به موقعش به من میدهد؛ طلبهایی است که ضمانت شده است. علی(ع) این را میخواهد بفرماید؛ «اِنْ کُنْتَ حَریصاً عَلی طَلَبِ الْمَضْموُنِ لَکَ»؛ اگر بنا بر این است که تو کوشش کنی برای بهدستآوردن روزیای که ضمانت شده یعنی سوختی ندارد و در رأس مدت خدا به تو میدهد، صبح بلند میشوی راه میافتی بدو بدو ... و بعدش هم خدا خدا خدا... (هر دوتایش را گفتم، هم عمل و هم لفظ) خدا بده خدا بده، مرتّب مطالبه میکنی چون روزی را از خدا طلبکاری (هم میدوی هم میگویی). لااقل باانصاف باش؛ آن هم که به خدا بدهکاری همانطوری کن دیگر! درست است یا نه؟ «فَکُنْ حَریصاً عَلی اَداءِ الْمَفْروُضِ عَلَیْکَ»؛ پس حریص باش بر ادای آنچه بر تو واجب شده است. اینطور باش. «مفروض علیک» یعنی واجبات. واجبات را ما به خدا بدهکاریم، بدهی ما به خدا واجبات است و طلب ما از او روزی است.
نگاه کنید چقدر علی علیهالسلام تنزل میدهد. تنزل میدهد که من و تو بفهمیم. خدا را میکند بدهکار به تو و تو هم یک طلبکار از او. از این طرف هم تو هم یک بدهکاری به او داری و او هم از تو طلب کرده. میگوید لااقل با خدا این طور معامله کن. همانطور که کوشش میکنی نسبت به آنچه که مطالبه داری، یعنی از خدا روزیت را طلبکاری، همانطور هم آنهایی را که بدهکاری بده به خدا. چطور شده آنها را، یعنی واجباتت را پشت گوش میاندازی؟! اصلاً سراغ بدهیها نمیروی! کوشش نسبت به بدهکاری نداری ولی کوشش نسبت به طلبکاری داری.
تو بیانصاف نیستی؟!
پینوشت :
1- غررالحکم، ص 176، حدیث3370